گاهی میخواهم برای هزار سال توقف کنم. ایستاده شوم در مسیر سرنوشت و زل بزنم به چشمان تمام ماجراهای سیاه و سفید زندگی. حتی فریاد کشم هر آنچه ما دچارش می شویم و هر انچه دچار ما میشود.

بعد باز مثل همیشه زمان تلنگری میزند: ای انسان حرکت کن. به پیش رو. هنوز کشف های زیادی در لایه لایه روزمرگی های زندگی پنهان است. هنوز می توان آرزوهای نقره ای داشت و نشرمید پای برهنه تمام خاکی راه های قضا و قدر خداوندی را پیمود.